با تمام احترامی که برا “شما” قایلم اما “تو” رو دوست دارم . . . !
.
.
.
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم / اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم / یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را / بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم . . .
.
.
.
امشب قرص هایم آلزایمر گرفتند ، یادشان رفته که خواب اورند نه یاد آور . . .
.